فرزندان نامشروع
الف ـ آیا فرزندان نامشروع را باید به قتل رساند یا بهتر است سرپرستی او را به کسی سپرد؟ ب ـ آیا افرادی که از او سرپرستی میکنند ثواب یتیمداری را میبرند ج ـ آیا ازدواج این کودک در آینده به جامعه آسیب نمیرساند؟
الف ـ فرزندان نامشروع خود بیگناهند و علت واقعی، والدین و کسانی هستند که آگاهانه و یا ناآگاهانه باعث شدهاند آنها به دنیا بیایند. بنابراین، کودکان چون جرمی مرتکب نشدهاند مستحق مجازات نیستند، "وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَیَ"(فاطر،18).
اساساً کشتن بدون دلیل افراد به عنوان یکی از گناهان کبیره در قرآن مورد نهی قرار گرفته است. در آیه 32 سورة مائده در شدت قبح قتل آمده است "مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الاْ ?َرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا; هر که کسی را ـ جز به قصاص قتل، یا ]به کیفر[ فسادی در زمین ـ بکشد چنان است که گویی همة مردم را کشته باشد" و نیز(اسرأ،33).
علاوه بر این، آیات دیگری در قرآن وجود دارد که کشتن فرزندان را به هر علتی ممنوع کرده است; از جمله در آیة 8 و 9 سورة تکویر آمده است: "وَ إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُغلَت # بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت; پرسند چو زان دخترک زنده به گور، به کدامین گناه کشته شده است."
بنابراین بهتر است فرزندان نامشروع را والدین یا افراد دیگری سرپرستی کنند و حتی از رها کردن آنان در خیابان که معمولاً پیامدهای تلخی دارد پرهیز شود.
ب ـ کودکان بیسرپرست عموماً،از جهات متعددی دارای کمبودهائی هستند که اگر خلأ وجود آنها از این نظر پر نشود، کودکانی ناسالم، و در بسیاری از مواقع سنگدل و جانی و خطرناک بار میآیند که آسیبهای جدی به جامعه خواهند زد. به همین جهت است که در روایات و آیات به سرپرستی آنان تأکید شده است; بنابراین، اگر چه واژة "یتیم" اصطلاحی به کودکان نامشروع اطلاق نمیشود، ولی همان اهداف سرپرستی کودکان یتیم در اینها نیز وجود دارد; از این رو سرپرستی آنان ـ در صورت غرض خدایی ـ خالی از ثواب و اجر نخواهد بود.
ج ـ شکی نیست که در فرزندان نامشروع، زمینة طغیان، قانون شکنی، و گناه به سبب وراثتی که از پدر و مادر بردند، فراهمتر است و آنان نسبت به سایرین آمادگی بیشتری برای ارتکاب گناهان دارند; هم چنان که کودکانی که از پدران و مادران مبتلا به برخی از بیماریها متولد میشوند، آمادگی بیشتری برای ابتلا به آن امراض دارند.
این نکته به معنای مجبور بودن و رقم خوردن سرنوشت حتمی آنان نیست; به طوری که در سرشت آنان شرارت و جنایت نهفته باشد و به هیچ وجه نتوانند خود را از چنگال ناپاکی و گناه رهایی بخشندو بلکه آنان، مانند فرزندان طبیعی و قانونی در انتخاب راه سعادت یا شقاوت آزادند و میتوانند با قرار گرفتن در محیطی سالم و تحت سرپرستی افرادی دلسوز و متقی ـ با تلاشی بیشتر ـ راه تقوی و فضیلت را برگزیده و در جامعه مفید باشند.